پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره
عروسی  بابا و مامانعروسی بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
مامان سحر مامان سحر ، تا این لحظه: 37 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
بابا آرشبابا آرش، تا این لحظه: 38 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
عقد بابا و مامانعقد بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
ساخت وب سایت پرهامساخت وب سایت پرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

پرهام دنیای سحر و آرش

پرهام دنیای منی

اتلیه +خونه تکونی + بی قراری شب بعد از شیرگرفتن

1393/12/23 14:49
نویسنده : مامان سحر
276 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی 2 هفته پیش با خاله منصوره  و رادمهر باهم رفتیم آتلیه دومان تو فلکه اول صادقیه یه دونه عکس 21*16 و 13*18 با هم گرفتیم و بابا آرش زحمتش کشید ما را برد اونجا که عکس بعد اینکه اماده شدن می ذارم تو وبت . هفته پیش چهارشنبه 20 اسفند آخرین روز مهدت که تو مهدتون جشن گرفتن واستون که متاسفانه عکس ننداختم ازت یادم رفت فقط  فیلم گرفتم ازت روز قبلشم بردمت اتلیه سرای محله یه عکس ازت انداختم البته بزرگ که بعدا عکسشو واست می ذارم روز آخر مهدت که مصادف شد با خونه تکونی خاله آزاده بیچاره مهربون از صبح اومده بود تا غروب صبحش به تنهای خونه تکونی کرده بود واسم که من ساعت 12 رسیدم و کمکش کردم . خاله جون مهربون هرچی از خدای مهربون می خوای بهت بده سالم و سلامت باشی عاشقتم به خدا........

.10 روزی که از شیرگرفتمت که دیروز تو راه بهشت زهرا خوابت می اومد لباسمو زده بودی کنار که ممه می خواستی که من گفتم پرهام ممه اوف شده که تو هم خودتو جمع کردی و مظلومانه تو بغلم خوابت برد که دلم خیلی به حالت سوخت . دیشب هم از ساعت 2/5 بیدار شدی و بی قرار بودی ( به خاطر ممه بود )و خوابت نبرد تا صبح ساعت 5/5 که می خواستیم ببرمت خونه خاله آزاده که تو طول شب می گفتی فقط رو پا بمونم و تکونم بده منم از بس رو پام بودی پاهام خشکید .صبحم بردمت خونه خاله جون که خاله جون مهربونم گرفتت رو پاش تا اینکه خوابیدی منم یه ساعتی خوابیدم و اومدم سر کار .

کلمه های که پرهام جون میگه : کیف  ، کیک ، مامان ، بابا ، ددر ، دوغ ، آب ، سی دی ، دکتر ، قان قان (ماشین) ، به به ، دادا ، سامان ، هو هو چی چی ، چیه ، جی جی (پرنده)، ادا (آدامس )،

 

عکسها تار شده اند به خاطر اینکه  با گوشی از روش عکس انداختم

پسندها (1)

نظرات (2)

مــــن
26 اسفند 93 9:29
چه نی نی خوشگلی دارید.... خیلی بامزه هستش به وب خاطراتم بیاین و برام کامنت خوشگلتون رو بزارید
کوثر
27 اسفند 93 12:21
تق تق فش فشه ... فاصلمون کم بشه هیزم و نفت وآتیش ... دوست دارم خداییش سیب زمینی به سیخه ... عکس گلت به میخه غماتو بیار فوتش کن ... کینه داری شوتش کن هوا بهاری میشه ... سرما فراری میشه زردی ازت دور بشه ... هرچی می خوای جور بشه