اولین دست زدن پرهام

سلام ماماني ديروز تو خونه  نشسته بودي و تلويزيون نگاه مي كردي كه براي اولين بار شروع به دست زدن كردي و من و باباي هم دست مي زديم تو بيشتر دست مي زدي قربون اون دست زدنت بره مامان جالبت از اون چيزو خيلي دوست داري و مي بيني هزار بارم نگاه كني خسته نمي شي حالت صورتت خيلي باحاله قرمز مي شي و اه اه مي گي و شروع به خنديدن مي كني. مثل سي دي چرا كه مي ذارم اين حالتو انجام مي دي هزار بارم ببيني واست تكراري نيست .

 امروز صبح كه بردمت خونه خاله از خواب پاشدي و شروع به دست زدن كردي و به بالشت مي زدي و شروع به بازي كردن شدي و منم بخاطر اينكه همه خواب بودن محلت نذاشتم و گرفتي خوابيدي ببخشيد ماماني ولي مي خواستم همونجا قلوپي بخورمت .ماماني چند شبي كه خيلي تو خواب پاميشي شروع به نق زدني مي كني فكر كنم دندونهاي نيش بالايت داره درمياد آب دهنت هم مي ريزه و ماماني هم نمي خوابه و خواب مفيدشم هم يه ساعته ولي اشكالي نداره جيگيل مامان و هفته پيشم سرما خورده بودي الانم آبريزشت خوب شده  ولي خلط اذيتت مي كنه ايشاله زودتر خوب مي شي عزيز مامان .

 جيگيل مامان  راستي يادم رفت بهت بگم كه ماماني تو آزمون رانندگي قبول شده و تا چند وقته ديگه گواهي نامه اشو مي گيره . اين كارو فقط و فقط به خاطر تو انجام دادم چون چند ساله پيش رفته بودم و ولش كردم ولي اين سري به خودم گفتم بايد تا اخرش برم و به خاطر پسرم بايد اينكار رو بكنم اگه خدا بخواد خودم پسرمو با ماشين اين ور و اون ور كنم تا اذيت نشه پسرمامان از صميم قلب دوست دارم بوس

اين عكس هم با هزار مكافات ازت گرفتم در حال دست زدني چون اصلا واينميستادي تا ازت عكس بگيرم يه ذره تار افتاده :