کارهای شیرین پرهام
سلام مامانی چند وقتی که کامپیوترمو بردم تعمیر بخاطر همین وبلاگت بروز نبود و کارهای شیرینتو نتونتستم بنویسم کارهای که میخوام بنویس تقریبا دو ماهت بود کارات روز به روز شیرن و شیرنتر می شد اینکه میخندی و دور و ورتو نگاه می کردی بعضی وقتا موهاتو میکشیدی و شروع به گریه میکردی و جیغ می زدی و شصتتو می بردی طرف دهنت و قدرت مکیدنشو نداشتی و انگشتاتو می بردی تو دهنت اولش فکر می کردم گشنته ولی فهمیدم گشنت نیست و با این کارها آرامش می گرفتی خدارو شکر دل دردات قبلا شبا بود و چند وقتی بود از ساعت 4 ظهر شروع می شد تا ساعت 1 شب تموم میشد همش گریه میکردی و نق می زدی و همش می فهموندی که بغل میخوای و راه بریم همین که می ذاشتمت تو جات می فهمیدی و گریه می کردید . کلا خیلی جیگریییییییییییییییییییییییییییی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی