مرگ تلخ عمو میلاد و جشن پایان تحصیلی و جشن رفتن بازنشستگی خاله شیرین
سلام مامانی نمیخوام اول نوشتنم ناراحتت کنم
عمو میلاد نامزده سمیه هفته پیش 20 اسفند تصادف کرده بود ضریب هوشش 3 بوده و حالش خیلی بد بود که چند روز پیش پنجشنبه مرگ مغزی شده و 14 عضو بدنش اهدا کرده به مریضهای به کلیه و قلب و..احتیاج داشتند ما فکر کردیم پنجشنبه تشییع جنازه شه رفتیم شمال و دوباره جمعه برگتشیم اول رفتیم بیمارستان تا قبل اینکه برسیم عمو میلاد بردند اتاق عمل برای اهدا عضو که سمیه عزیزم با رویا و چند نفر دیگه پشت در بودند که ما رفتیم برای عرض تسلیت .
بعدش رفتیم خونه دایی بهزاد که فردا میخوایم بریم آلاشت برای تشییع جنازه و کلا تعطیلات عید می مونیم .خدایا تو را شکر به خاطر حکمت کارهات چون یه ماه دیگه یعنی 15 اردیبهشت 97 قرار بود عروسیشون جشن بگیرن که اینجوری شد
خدایا به مادر و برادر و پدر و سمیه عزیز صبر باعزت بده .
اینم عکس عمو میلاد
اینم جشن پایان سال تحصیلته عزیز دلم
نگاه م نمیکنی به دوربین
اینجام جشن بازنشستگی خاله شیرین مهربونه