زمين خوردن مامان پرهام
سلام مامان امروز صبح كه من و بابايي مي خواستيم باهم بيايم سركار ساعت 5:30 ماماني دستش اشغال بود و مي خواست بندازه تو سطل آشغال سركوچه كه يهو يك گربه چاق و چله تو سطل بود و من همين كه آشغال انداختم تو سطل پريد طرفم منم از ترس خوردم زمين و كلي گريه كردم كه خداياي نكرده بلائي سر بچه ام نياد و اومدم سركار يه ليوان اب قند خوردم و به پهلو چپ خوابيدم و ببينم ني نيم تكون ميخوره يا نه الحمداله تكون مي خورد . بازم دلم طاقت نيورد رفتم بيمارستان سجاد اورژانس كه صداي قلبتم شنيد خيالم راحت شد و خانم دكتر مي گفت هفته 36 بارداري هستي فكر كنم بچه ات درشت باشه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی