پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره
عروسی  بابا و مامانعروسی بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
مامان سحر مامان سحر ، تا این لحظه: 37 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
بابا آرشبابا آرش، تا این لحظه: 38 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
عقد بابا و مامانعقد بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
ساخت وب سایت پرهامساخت وب سایت پرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

پرهام دنیای سحر و آرش

پرهام دنیای منی

روزمره های 20 ماهگی + نذری اربعین

1393/9/23 13:36
نویسنده : مامان سحر
255 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی چند وقتیه که سرم خیلی شلوغه که فرصت نمیکنم ببرمت پارک بخاطر همین ازت معذرت میخوام . چند روز پیش برای خرید رفتیم بیرون هوا خیلی خوب بود رفتیم پارک تو هم که چند وقتی یعنی 3 ماهی از تابستون که گذشت نبردمت پارک .چون همیشه تو ماشین  بودی همش گریه می کردی که منو ببریمت پارک بخاطر همین همش عذاب وجدان می گرفتم بخاطر مشغله کاری و خونه فرصت نمیکنیم ببرمت پارک و تفریح . اونروزی هم از خوشحالی خیلی می خندیدی و دو روز بعدشم با بابای رفتیم پارک ولی اون روز سرد بود ولی خیلی بهت حال داد .

دیروز روز اربعین با خاله منصوره رفتیم بهشت زهرا تو هم که با رادمهر بیچاره که لجی می خواستم ازتون عکس بندازم همش روتو برمی گردوندی از رادمهر بیچاره که عکسوشو می ذارم ببین نمی دونم چرا اینجوری هستی با هاش ولی با بچه های دیگه این کار نمی کنی و با هاشون زود جور می شی مثلا با بچه های عمه ات شروع به بازی می کنی و باهاشون خوبی شاید خاله منصوره را خیلی دوست داری  و میدونی بچه اونم هست بهش حسودی می کنی .

روز قبل اربعین هم نذری شله زرد داشتیم که تنهای از صبح شروع به پختنش کردم تا ساعت 3 تموم شد .

اینم اون عکس بهت گفتم میذارم که همش با رادمهر بیچاره همش لجی اینجام تو عکس با هاش درگیری نمی خوای با هاش عکس بندازی

پسندها (2)

نظرات (0)